جدول جو
جدول جو

معنی کرم پرور - جستجوی لغت در جدول جو

کرم پرور
(تَ ءَسْ سُ وَ)
کرم پرورنده. کرم گستر. (فرهنگ فارسی معین). رجوع به کرم گستر شود
لغت نامه دهخدا
کرم پرور
بخشش کننده سخی جواد
تصویری از کرم پرور
تصویر کرم پرور
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از ستم پرور
تصویر ستم پرور
کسی که ظالم را حمایت کند و ظلم و ستم را رواج دهد، ستمگر، ظالم، بیدادگر، جبّار، ستمکار، گرداس، جائر، ستم کیش، ظلم پیشه، جفا پیشه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از غم پرور
تصویر غم پرور
آنکه پیوسته در غم و اندوه باشد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از دام پرور
تصویر دام پرور
پرورش دهندۀ حیوانات اهلی مانند گاو و گوسفند
فرهنگ فارسی عمید
آنکه مردم ضعیف و حقیر و زیر دستان خود را پرورش دهد و به مقام و مرتبهای برساند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از شکم پرور
تصویر شکم پرور
شکم پرست، پرخور
فرهنگ فارسی عمید
(خوَیْ / خَیْ / خِیْ / خُیْ کَ دَ / دِ)
پرورندۀ حیوانات اهلی. مربی دام. تربیت کننده دام یعنی حیوانات اهلی
لغت نامه دهخدا
(خِ دِهْ)
که مردم را پرورش کند. که متعهد امور مردم گردد و تیمار آنان دارد:
چرخ مردم خوار اگر روزی دو مردم پرور است
نیست از شفقت مگر پروردۀ او لاغر است.
عطار
لغت نامه دهخدا
(تَ خوا / خا)
کین اندیش. که در اندیشۀ انتقامجویی است. بدخواه. بداندیش:
تو دین پروری خصم کین پرور است
فرشته دگر اهرمن دیگر است.
نظامی
لغت نامه دهخدا
(غَ رَ)
تربیت کننده ذرّه. مجازاً، مربّی زیردستان و برکشندۀ آنان
لغت نامه دهخدا
(اِ)
شکم پرست. شکم بنده. (آنندراج). مبطان. بطن. (یادداشت مؤلف) :
بوالهوس را زآن لب شیرین نظر بر نشئه نیست
این شکم پرور برای نقل صهبا می خورد.
صائب تبریزی (از آنندراج).
رجوع به مترادفات کلمه شود، شهوت پرست. نفس پرور. عیاش. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(کَلْ لَ / لِ پَرْ وَ)
کله پروار. (ناظم الاطباء). رجوع به کله پروار شود
لغت نامه دهخدا
(نَ دَ / دِ)
کنایه از ظالم و ظلم کننده و ظلم روا دارنده. (برهان) (انجمن آرا) (مجموعۀ مترادفات ص 241)
لغت نامه دهخدا
(بَ)
آنکه پیوسته غمگین و اندوهناک است. غمناک. اندوهگین، کنایه از برف ریزه های یخ بسته بود. (انجمن آرا ذیل خاتمه) :
الماس سوده بیخته، برطرف صحرا ریخته
تا هر که زو بگریخته، مجروح از آنش پاستی.
هدایت (صاحب انجمن آرا: خاتمه)
لغت نامه دهخدا
(دَ / دِ)
پروردۀ غم. آنکه پیوسته در غم و اندوه باشد: خواهر غم پرور
لغت نامه دهخدا
(کَ رَ پَرْ وَ)
کرم گستری. (فرهنگ فارسی معین). رجوع به کرم گستر شود
لغت نامه دهخدا
نام بردارنامدار: چو رامین را بدید آن نام پرور نبودش دیده را دیدار باور. (ویس ورامین)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مردم پرور
تصویر مردم پرور
آنکه مردم را پرورش کند آنکه متعهد امور مردم گردد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شکم پرور
تصویر شکم پرور
شکم پرست پر خور
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ستم پرور
تصویر ستم پرور
ظلم کننده ظالم، ظلم روا کننده
فرهنگ لغت هوشیار
تربیت کننده ذره، آنکه کسان و خدمتکاران خود را ترقی دهد مربی زیر دستان. کوچک پرور، سرپرست دلسوز
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از درد پرور
تصویر درد پرور
غمگین و رنجور
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کرم پروری
تصویر کرم پروری
بخشش: سخاوت جود
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از غم پرور
تصویر غم پرور
آنکه پیوسته در غم و اندوه باشد
فرهنگ لغت هوشیار
پرخوار، شکم بنده، شکم خوار، شکمو
فرهنگ واژه مترادف متضاد
تصویری از کرم خور
تصویر کرم خور
Miser
دیکشنری فارسی به انگلیسی